۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

اشکهای "آقای مایلی کهن"

مایلی کهن سخن از کثیف بودن و بی فرهنگ بودن فوتبال دارد او یادش می رود که از اولین کسانی بود که در این فوتبال بساط بی فرهنگی را حداقل پس از انقلاب راه انداخت او به یاد نمی آورد که کسی بود که از فنس ها ی ورزشگاه امجدیه بالا رفت و با تماشاگری ...دهان به دهان شد و حالا سخن از وقاحت سکوها می کند و یادش رفته حرمت امامزاده را باید خود متولی می داشت اما وقتی که بازیکن با تماشاچی روی فنس گرد گیری کند خوب تکلیف فرهنگ مشخص است . حاجی مایلی احتمالا بازی تیم ملی فوتبال ایران با کویت در دور مقدماتی بازیهای آسیائی 1982 دهلی نو را خوب به یاد دارد که پس از باخت تیم ایران به کویت او برای آنکه اعتراضش را به داور هندی مسابقه اعلام کند چگونه سیلی جانانه ای را به گوش داور بینوا نواخت و خود از سوی تماشاچیان هندی هو شد .آیا مایلی کهن واقعا دلش برای فرهنگ فوتبالی می سوزد که روزگاری او بعنوان کمک مربی تیم ملی درآن مشغول کار بود و خبرنگار کتک می زد ؟ مایلی کهن این روزها گریه می کند نوعی تئوری جدیدی را مطرح می کند شایعات می گوید که او از تیم سایپا جدا خواهد شد و حالا او در آخر فصل مشغول گریه است تا به نوعی کناره گیری خود را ربطی به تئوری اصلاحات بدهد و بگوید از این فوتبال جدایش کردند چون خواهان اصلاحات فرهنگی بود.
بنده به هیچ وجه فحاشی در داخل استادیومهارا( بر علیه هر کسی که می خواهد باشد) تایید نمی کنم ، اما فردی که خود سرمنشاء بسیاری از بد اخلاقی ها در محیط های ورزشی بوده( نظیر در گیری با علی مانگا لیدر معروف پرسپولیس در داخل امجدیه که نهایتا منج...ر به بالا رفتن از فنسهای کنار زمین شد ) نباید خودرا طوری در انظار عموم جلوه بدهد که مثلا خیلی پاک و منزه است و یا اینکه در طول عمر خود به مورچه کمتر از گل نگفته! هنوز از حافظه تاریخی ما پاک نشده وقایعی که پس از روی کار آمدن این شخص آن هم به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ما اتفاق افتاد ،ازدرگیری های آنچنانی با جواد زرینچه ، بهزاد غلامپور ، خداداد عزیزی و حتی علی دایی آ ن هم به بهانه رعایت اخلاق و اداب و ......تا درگیری فحاشی با خبرنگاران پس از عزل شدن از منصب سرمربی گری ... کسی که یک همچین سابقه ی مشعشعانه ای را با خود یدک می کشد و تا کنون هم سعی نکرده با اصلاح خود و تغییر در روش و منش خود ، خط بطلان بر آن ها بکشد، دیگر نباید جانماز آب بکشد و خودرا پسر پیغمبر جا بزند و مظلوم نمائی کند... سی و اندی سال پیش تماشاچیان پرسپولیس در امجدیه ، ناموس و زن و بچه علی جباری بازیکن و کاپیتان تیم تاج (استقلال) را به جلوی چشمانش آوردند و هرچه توانستند بر زبان آورند را نثار این بنده خدا کردند. علی جباری چه کرد؟ از فنسها بالا رفت؟ به تماشاچیان پرسپولیس فحاشی کرد؟ خبرنگاران را به زیر مشت و لگد گرفت؟ خیر . تا پایان 90 دقیقه فوتبالش را بازی کرد و پس از مسابقه هم رفت تو رختکن ، در گوشه ای که از انظار به دور باشد ، زانو غم به بغل گرفت و در خلوت خود زار زد و گریست... مگر علی جباری مرد نبود؟ مگر بی غیرت بود؟ مگر نمی توانست از فنسها بالا برود و با تماشاچیان پرسپول
دست به یقه شده و فحاشی کند؟ چرا نکرد؟ چرا به خلوت رفت ؟ چرا در خلوت و دور از چشم هم تیمی ها و خبرنگاران این دردش را زار و زد گریست ؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا مایلی کهن همانند علی جباری نبود ؟

کامنتهای برای شناخت آقای اخلاق از کاربر محترم بالاترین ، ایراز

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

ضربه مرگبار سام ساشتی به بالاترین!

قبل از رفتن خودش این عمو سام که قدیمی‌‌ها بهتر میشناسن واسطه شد تا یکی از اخراجی‌های اسلامی ولایی دوباره به بالاترین برگردد چرا چون دوست داشت زیر لینک هاش کل کل کند و آشوب به پا کند.اما از روزی که که سام رفت این دوستش که همواره رکورد منفی‌ها و تعداد کامنت‌ها رو زیر لینکش شکونده هم اسلامیتش کم شده و هم ولایتش زیاد, خلاصه دشمن کروبی و موسوی شده.حالا زیاد حاشیه نرم فقط با این لینک میخواستم بگم عمو سام جون عمه ات یا هرکی‌ که دوست داری بیا این رفیقتو با خودت ببر به قول شماعی گیتار رو هم بردار ببر

اوضاع ایران

مردم تهران دارن دنبال شیر شتر میگردن تا به سپاهیان عزیز بنوشانند بلکه مثل ارتشی‌های مصر سر غیرت بیان. تو ارومیه هم کرگران کارخانه ساندیس تصمیم گرفتن از فردا هر روز در تانکر اصلی‌ شربت ساندیس بشاشن هر کی‌ هم میخوره پای خودش.اما از آنجایی که آذری‌های عزیز همیشه پشتیبان و یاور آزادی خواهان ایرانی بودن اینبار پان ترک‌هاشون تصمیم گرفتن در روز قیام بر علیه استبداد به رئیس جمهور ترکیه ابراز محبّت بنمایند و کرد‌های تجزیه طلب هم در تهران چندمین شهیدشون رو در راه آزادی تقدیم کردن.در مسجد سلیمان هم یک چیزایی در مورد محسن رضایی میگفتن فکر کنم در مورد ناموس یا حرفای ناموسی بود.تا یادم نرفته بگم جنتی هم از استقلال قوه قضائیه و محبوس کردن میگفت کسی هست بگه دیگه چه خبره تو این مملکت استبداد زده...

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

در تظاهرات برای جلوگیری از اعدام حسین خزری دوستان تهرانی و دیاربکری بودن اما از همشهری‌های حسین خبری نبود.

اینهم دردی است که کرد‌های ایران به آن دچار گشته اند باید ببینند که آیا کسی که حکم اعدام دارد از حزب مطبوع آنان است یا نه‌.در جلو سفارت ایران کرد‌های مناطق مختلف با در دست داشتن عکس اعدامی‌ها به اعتراض میپرداختن اکثرا هم از کردهای دیار بکر بودن جز چند نفر که کرد ایران بودن. در جلو پارلمان نروژ هم دوستان آزادی خواه فارس با در دست داشتن عکس شهدا راه آزادی و چند نوشته به اعتراض میپرداختن.تنها چیزی که فکرم به آن مشغول بود سخنان کاملا منطقی آقای بانی‌ صدر بود که میگفت اعتراضات ما کوتاه مدت است و این به رژیم امکان مانور میدهد.پس از تأخیر موقتی حکم حبیب الله که با اعتراضات ایرانیان انجام گرفت و رژیم مجبور به عقب نشینی گشت باز همه در خواب فرو رفتیم تا نوبت به حسین برسد و به طور مخفیانه اعدام گردد.ملت مغروری هستیم تااا کمی‌ حرکت می‌کنیم در نیمه راه خسته و مغرور از پیروزی موقتی با خیالی راحت می‌‌ایستیم تااا دشمن موزی تر و گستاخ تر شود.شاه راا برون کردیم و گفتیم کار مان تمام شد امام خود میداند چه کند و البته هم بهتر از ما می‌دانست چه میکند.اگر با بستن اولین روزنامه آزاد بعد از انقلاب یعنی‌ ایندگان سکوت نمیکردیم الان مطبوعات آزاد داشتیم.اگر هویدا راا زندانی می‌دادیم و از اعدامش به دست خلخالی‌ها جلوگیری میکردیم کشتارهای کردستان اتفاق نمی افتاد و اگر در سال ۶۷ منتظری راا تنها نمیگزاشتیم به اعدام‌ها اعتراض میکردیم الان حال و روزمان این نبود.اگر بعد از شهادت فرزاد و دوستانش چند سفارت ایران در اروپا و آمریکا راا اشغال میکردیم هم رژیم زبون تر میگشت هم دنیا میدانست که ما جز حذف اعدام و شکنجه به چیزی راضی‌ نیستیم اما حیف و صد افسوس