۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه
در تظاهرات برای جلوگیری از اعدام حسین خزری دوستان تهرانی و دیاربکری بودن اما از همشهریهای حسین خبری نبود.
اینهم دردی است که کردهای ایران به آن دچار گشته اند باید ببینند که آیا کسی که حکم اعدام دارد از حزب مطبوع آنان است یا نه.در جلو سفارت ایران کردهای مناطق مختلف با در دست داشتن عکس اعدامیها به اعتراض میپرداختن اکثرا هم از کردهای دیار بکر بودن جز چند نفر که کرد ایران بودن. در جلو پارلمان نروژ هم دوستان آزادی خواه فارس با در دست داشتن عکس شهدا راه آزادی و چند نوشته به اعتراض میپرداختن.تنها چیزی که فکرم به آن مشغول بود سخنان کاملا منطقی آقای بانی صدر بود که میگفت اعتراضات ما کوتاه مدت است و این به رژیم امکان مانور میدهد.پس از تأخیر موقتی حکم حبیب الله که با اعتراضات ایرانیان انجام گرفت و رژیم مجبور به عقب نشینی گشت باز همه در خواب فرو رفتیم تا نوبت به حسین برسد و به طور مخفیانه اعدام گردد.ملت مغروری هستیم تااا کمی حرکت میکنیم در نیمه راه خسته و مغرور از پیروزی موقتی با خیالی راحت میایستیم تااا دشمن موزی تر و گستاخ تر شود.شاه راا برون کردیم و گفتیم کار مان تمام شد امام خود میداند چه کند و البته هم بهتر از ما میدانست چه میکند.اگر با بستن اولین روزنامه آزاد بعد از انقلاب یعنی ایندگان سکوت نمیکردیم الان مطبوعات آزاد داشتیم.اگر هویدا راا زندانی میدادیم و از اعدامش به دست خلخالیها جلوگیری میکردیم کشتارهای کردستان اتفاق نمی افتاد و اگر در سال ۶۷ منتظری راا تنها نمیگزاشتیم به اعدامها اعتراض میکردیم الان حال و روزمان این نبود.اگر بعد از شهادت فرزاد و دوستانش چند سفارت ایران در اروپا و آمریکا راا اشغال میکردیم هم رژیم زبون تر میگشت هم دنیا میدانست که ما جز حذف اعدام و شکنجه به چیزی راضی نیستیم اما حیف و صد افسوس
اشتراک در:
پستها (Atom)